بي تو چه سخت مي گذرد روزگار من
خود را به من نشان بده آئينه دار من
اي آفتاب ! خيره به راهت نشسته ام
رحمي به حال ديده چشم انتظار من
هر شب براي آمدنت گريه مي كنند
سجاده و دو ديده شب زنده دار من
اميد بسته ام كه مي آيي و مي كشي
دستي به روي اين دل اميدوار من
دل را براي آمدنت فرش كرده ام
بشتاب اي اميد دل بي قرار من
دست دعا و اشك و نيازم ظهور توست
كي مستجاب مي شود اين انتظار من
نظرات شما عزیزان:
دعا اگر نکنم من، دعا اگر نکنی تو...
حالت انتظار
چشمم به انتظار تو تر شد نیامدی
من از سرودن شعر ظهور می ترسم...
نرسیده است....
او که جمعه می آید...
بی گل نرگس...
كى رفتهیى...
قائم رهایی...
دوران حُسن توست...
صبح بی تو...
ناخواسته...
غروب جمعه...
چشم ها را می گشایی ...
کجاست...
گفتند صبح آمدنت صبح دیگریست
برای پرندههای منتظر کمی مهربانی بریز!
عطر انفاس تو...
منتظر....
چرا نمی آید؟؟
پیام اور بهار....
دلم تنگ است....
اميد منتظران ...
استجابت ...
چگونه بي تو بمانم ...
دل نوشته ای به امام زمان علیه السلام...
مولا...
تنها ترین....